سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خاطرات من ودلتنگی ها در متروو....

 

یا رئوف

سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام

امروز خاطره ای از مترو ندارم ....چون از وسیله نقلیه مدتیه خیلی استفاده نمی کنیم وبا پای پیاده از هفت تیر تا ولیعصر قدم وفک میزنیم دی:

اوه اوه امان از دیروز ریحون رو نمیشد با یه من عسل بخوریش ...ولی عوضش امروزززززززززززززززز بسیار شاد ..(حالا دلیلش فعلا بماند تا بعد) بنده با اجازتون امروز ساعت 12 رسیدم سر کار ناهار در خدمت دوستان بودیم

در کل مدتیه کار چندانی ندارم....

در موقت ناهار از وجنات بسیار زیاد اقایون صحبت میکردن دوستان متاهل ما

موقع برگشت کلا حس خرید داشتیم ..این حسی که من میگم آقایون خیلی باهاش اشنا نیستن ...این حس مخصوص خانم هاست ..نمیدونم چرا خدا ازین حس های خوب در وجود برادران محترم ننهاده (چی شد فعلم :) کلا اندر وصف حال خودمون بخوام بگم ...اول این که وقتی میریم داخل مغازه ای کلی با ریحون میخندم مخصوصا وقتی مدل مانتو ها رو میبینیم...ولبخندمون خشک میشه وقتی اتیکت اونا رو میبینیم..تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری پنجم www.pichak.net کلیک کنیدمثال:..(مانتو با پارچه گل مَنگُلیه دوره مادر پدر پدربزرگتون .با 3وجب قد...که از هر طرف به اندازه 2 وجب چاک دارد...قیمت 45000تومان....

 

خب بگذریم....رسیدیم ولیعصر آخ آخ دلمون یخ در بهشت میخواست دیدیم از نوع شاتوت گفتیم برم بخوریم ...دیدم زده 1500 یکم فکر کردیم دیدیم خیلی هم میل به این چیزا نداریما

یه دست فروش عروسک میفروخت دوتا 5000 تومان ریحون چشمش گرفت یه جفت خرید...یه دختر ویه پسر ...پسررو د اد به من گفت این مال توست..من که میدونم این ناقلا چشه :

خلاصه ما هم تریپ تشکر برداشتیم واینا....جفت نینیهار و گرفتم رو دستم تا ازشون عکس بگیره....

اینم عکسش.....

 

 

به لباس تن دختره دقت کنید مد روزه ...از همون پارچهه که توصیف کردم

 

فعلا مدتیه خاطره خاصی پیش نیومده ولی به محض این که اومد براتون میزارم


نوشته شده در دوشنبه 90/3/2ساعت 9:30 عصر توسط رزگل نظرات ( ) |


Design By : Pichak